تجربه نگاری هایی از مقاوم سازی خانواده ها از طریق مناسک مذهبی
تجربه نگاری هایی از مقاوم سازی خانواده ها از طریق مناسک مذهبی

پیش نشست های هم اندیشی همایش بین المللی خانواده مقاوم

نشست هشتم: شاخص های مفهوم مقاومت در علوم اجتماعی

 

اشاره: به گزارش دبیرخانه همایش خانواده مقاوم، هشتمین پیش نشست هم اندیشی اعضای هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در راستای غنابخشی به مبانی نظری و ادبیات همایش بین المللی خانواده مقاوم صبح یکشنبه سی بهمن1401 در این پژوهشکده برگزار شد. آنچه می خوانید گزارشی از سخنرانی خانم دکتر زارع در این نشست است. وی در این سخنرانی با گذری بر موضوع مقاومت در ادبیات علوم اجتماعی در دو حوزه جامعه شناسی سیاسی و مخصوصا مطالعات فرهنگی که ادبیات متاخرتری دارد مباحثی تجربه نگارانه درباره نحوه عملیاتی کردن مقاومت خانواده ها در برابر تهاجم به ارزش های اخلاقی ارائه می کند.

 

موضوع مقاومت در ادبیات مطالعات فرهنگی

تجربه نگاری هایی از مقاوم سازی خانواده ها از طریق مناسک مذهبی

خانم دکتر زاررع

با بررسی موضوع مقاومت در ادبیات مطالعات فرهنگی می بینیم که نظریه پردازان مطالعات فرهنگی سه پیش فرض درباره مقاومت دارند: پیش فرض اول آن است که مفهوم مقاومت و کنش مقاومت آمیز کاملا به شکل گره خورده با هویت تعریف می شود، یعنی بودن شخص در گرو مقاومت، موقعیت مقاومت وکنش مقاومت آمیز وی تعریف می شود، به بیان دیگر اگر زمانی دکارت می گفت که من شک می کنم پس هستم، اصحاب مطالعات فرهنگی می گویند من مقامت می کنم پس هستم.

پیش فرض دوم اصحاب مطالعات فرهنگی این است که مقاومت کاملا هم تراز عاملیت است و اصلا تصویری از آن به عنوان یک موقعیت منفعلانه ارائه نمی دهند بلکه کنش مقاومت آمیز با کنش عاملانه و فعالانه تلازم قطعی دارد.

پیش فرض سوم این است که بستر کنش های مقاومت آمیز کاملا در زندگی روزمره اتفاق می افتد و تعریف می شود و اساسا ادبیاتی که نظریه پردازان در این حوزه تولیدکرده اندکاملا در حوزه زندگی روزمره است، و از نامگذاری آثار این نظریه پردازان هم می توان به این پیش فرض ایشان پی برد، به عنوان مثال اندی بنت نام کتابهایش را فرهنگ زندگی روزمره و سیاست های زندگی روزمره می گذارد و یا گیدنز نام کتابش را سیاست زندگی قرار می دهد و دوسرتو نیز اثرش را استراتژی های خلاقانه زندگی می نامد و این یعنی اینکه همگی تاکید دارند که ما کنش های مقاومت آمیزمان را در بستر زندگی روزمره باید اجرایی کنیم.

در مجموع می بینیم که بخشی از صاحبان آراء در علوم اجتماعی به ویژه چپ ها و انتقادگراها معتقدند هر چند ما با ساختارهای به شدت متصلب و هژمونی دار و هیمنه داری مواجه هستیم اما همچنان به کنش هایی ایمان داریم که در آن عرصه اتفاق می افتد و این کنش های مقاومت آمیز تغییراتی ایجاد می کند. بنابراین ما می توانیم بگوییم که عاملیت و کنشگری همچنان در اندیشه جامعه شناسی زنده است، مخصوصا در مطالعات فرهنگی که متاخرتر است.

ویژگی های مقاومت در رویکردهای نظری متاخر

 ویژگی اول، وقوع عینی کنش مقاومت آمیز است یعنی نظریه پردازان جامعه شناسی معتقدند در بحث های مقاومت حتما با یک کنشی به صورت عینی مواجه هستیم. به عنوان نمونه هالنبند؟ که یکی از نظریه پردازان مقاومت است معتقد است میان جامعه شناسان اجماع نظر است بر اینکه مقاومت یک کیفیت، یک کنشگری یا فقط حضور نیست بلکه رفتاری فعالانه است که حال ممکن است کلامی، شناختی، یا فیزیکی باشد اما قطعا تلاشی فعالانه است که به یک وضعیت و چگونگی صرف اطلاق نمی شود و کنش مقاومت آمیز نوعی تلاش و وقوع عینی به همراه دارد.

ویژگی دوم کنش مقاومتی، تضاد با وضع موجود است. مطالعات نشان می دهد کلیدواژه های مقابل مقاومت از قبیل احتیاط، طرد، نفی و امثالهم است ولی صاحب نظران مطالعات فرهنگی و علوم اجتماعی کنش مقاومت آمیز را شامل نقش آفرینی، اعتراض سازنده، تلاش فعالانه برای مخالفت، تغییر اجتماعی، نفی فعالانه و اقدام با وجود مخالفت، علی رغم وجه طاردیت و نفی تعریف می کنند و تاکیدشان بر وجه عاملانه و فعالیت و وجوه مثبت کنش مقاومت آمیز است.

ویژگی سوم کنش مقاومتی ماهیت متعامل مقاومت است یعنی کنش مقاومت آمیز و وضعیت مقاومت آمیز در ادبیات جامعه شناسی به وضعیتی گفته می شود که کاملا در تعامل با اطراف باشد  و وقتی شخصی در وضعیت مقاومت است فقط نظر خودش مبنی بر این نیست و ناظران بیرونی و مخاطبان آن کنش مقاومت آمیز، برچسب عامل کنش مقاومت را برای آن شخص می پذیرند.

ویژگی چهارم، وقوع مقاومت در بستر زندگی روزمره، پنجم: تلازم قدرت و مقاومت، و ویژگی ششم: وجود خلاقیت در مقاومت است، یعنی اینکه در ادبیات جامعه شناسی چون مبحث هیمنه توام با ساختار است و قدرتمندان زمین بازی را می چینند، بی قدرت ها برای بازی در این زمین باید و می بایست قدرت خلاقانه ای داشته باشند و مقاومت آنها شامل کنش های طنزگونه و غیره است که تلاش می کند تا خلاقیتی ایجاد کند و این قدرت را به چالش بکشد.

ویژگی هفتم کنش مقاومت آمیز، اهمیت زمان در موضوع مقاومت است. طبق این خصیصه کنش مقاومت آمیز باید دارای زمانبندی باشد تا تاثیرگداز گردد.

هشتمین و آخرین ویژگی کنش مقاومت آمیز دلپذیر بودن آن است یعنی شخص باید از کنش مقاومت آمیز خود احساس رضایت داشته باشد.

 

مقاومت بی نام در ادبیات جامعه شناسی

یکی از نظریه پردازانی که ردپای آرائش در آثار کسانی چون آصف بیات بازتاب یافته است جیمز اسکات است که در تعبیری در مورد کنش های مقاومت آمیز از کنش های بی نام یاد می کند و اشکال روزمره مقاومت را کنش هایی می بیند که هیچ عنوان و تیتری ندارند و کاملا چراغ خاموش در بستر زندگی روزمره عمل می کنند.

اسکات این مقاومت ها را به صخره های مرجانی تشبیه می کند و می گوید صخره های عظیم سنگی در تلفیق با مرجان ها که موجوداتی نرم و منعطف هستند صخره های مقاومتری ایجاد می کنند و از نگاه اسکات کنش های مقاومت آمیز روزمره به همین نحو عمل می کند. وی در توضیح مقاومت بی نام یا خاموش گفت: یعنی این کنش های مقاومت آمیز از چشم ناظر بیرونی بلندگویی برای اعتراض نمی بیند ولی همین کنش های فرد به فرد نرم به سد غیرقابل نفوذی تبدیل می شود که در مباحث آصف بیات نیز به چشم می آید.

 

کنش مقاومت آمیز در مباحث خانواده؛

آیا مقاومت مورد نظر ما الگوی کنش مبتنی بر ارزش هاست؟

حالا که در الگوی خود از خانواده در تقابل با ارزش های جهانی شدن قرار داریم یا نیازمند این استراتژی هستیم که تقابل ما با صدای رسا اعلام شود و یا اینکه در موقعیت کنونی معتقد باشیم در موضع بی قدرتی هستیم و تا ظهور منجی در این وضعیت باقی هستیم، و به نظر شاید استراتژی مناسب همین کنش های بی نام باشد یعنی رو در رو با نظام سلطه و به اصطلاح شاخ در شاخ نباشیم و اگر مقاومت را چنین تعریف کنیم که شامل تاثیرات خرد باشد شاید بیشتر به آرمان ها مان نزدیکتر شویم و با این تعبیر می توان به این استراتژی رسید که از آن وضعیت مقاومت با صدای بلند و تقابلی، به وضعیت چراغ خاموش تغییر موضع دهیم اما در اصل کار به کنش های مقاومت آمیز خودمان ادامه دهیم.

کاربرد منطقه گرایی در عرصه خانواده

در عرصه امور نظامی ایده ای هست به نام منطقه گرایی که مفهوم آن در مباحث نظامی سیاسی مشخص است و شامل تعامل شدید میان اعضای یک منطقه جغرافیایی سیاسی است، اما به ذهنم می رسد که در حوزه مباحث خانواده مقاوم می توان تاثیراتی از این ایده گرفت. اگر خانواده را به عنوان یک منطقه در نظر بگیریم که در مقابل ساختارهای بنیان افکن فرهنگی که با آن مواجه هستیم می توانیم خانواده را به منطقه مقاومت خودمان تبدیل کنیم که در مقابل این ساختارهای عظیم مقاومت کند و زمین بازی خودش را داشته باشد. در تعاریف سیاسی گفته می شود که برای تشکیل یک بلوک منطقه ای به سه پیش فرض نیاز است: اولا بین اعضای تشکیل دهنده این منطقه مقاومت تجربه تاریخی مشترک وجود دارد، ثانیا پیوند های سیاسی اجتماعی بین آنها برقرار است، ثالثا ترتیبات و سازمان دهی منطقی بین اعضای منطقه وجود دارد. اگر این را برای خانواده به کار بگیریم می بینیم که اعضای خانواده تجربه مشترک، پیوندهای سیاسی و اجتماعی و ترتیبات و سازماندهی بین اعضا هم دارند. لذا این ایده را می توان برای خانواده مقاوم می توان به کار گرفت.

 

تجربه نگاری مقاومت در خانواده؛

تجربه نگاری اول: نقش دوگانه پدران در خانواده

در پروژه ای تحقیقاتی که روی نوجوانان دهه هشتادی ایران انجام دادم، گفتگو با کودکانی که با پدرانشان رابطه ویژه ای داشتند نشان می داد دخترانی که دارای این رابطه هستند کمتر در معرض خطر رفتارهای ریسک پذیر هستند و حتی اگر  لغزشی دچار شوند چون با پدرشان رابطه ویژه ای دارند و صمیمی هستند و نقش پدر در ذهنشان پررنگ است به راه راست برمی گردند اما این دختران مادر را به رسمیت نمی شناختند چون پدرشان مادر را به رسمیت نمی شناخت، پس رفتارهای پدر درباره مادر خانواده الگوی بچه هاست و لذا طبق این تحقیقات نقش ویژه ای که پدران در موضوع مقاومت می توانند داشته باشند در یک سو در قالب همان رابطه ویژه با کودکان برای کمک به کنش مقاومتی از سوی آنها بروز می کند و در سویی دیگر به شکل پشتیبانی آنها از مادران و رسمیت بخشیدن به آنان اتفاق می افتد یعنی اگر پدر خانواده مادر را به رسمیت بشناسد و برای وی کرامت قائل باشد فرزند نیز تعامل را با مادر یاد می گیرد و اگر خلاف این باشد فرزند نیز این را یاد نمی گیرد. لذا پدران هم از طریق نقش پدری شان و هم با حمایت شان از نقش مادر در خانوداه بر شدت تاثیرگذاری شان برای شکل گیری مقاومت بیشتر می افزایند.

تجربه نگاری دوم:

نقش پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها در انتقال ارزش ها

تا اواخر دوره معاصر، متولیان اصلی انتقال دانش در خانواده پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بودند اما این نقش تاریخی اخیرا تهی شده و با مرجعیت های متفاوتی مواجه هستیم، در حالی که مخصوصا در بحث ارزش ها و انتقال آن سالمندان خانواده می توانند نقش بیشتری داشته باشند و حتی تجربه نشان داده است که فعالیت های سیاسی و دینی نوه ها در خانواده بیشتر با پدربزرگ ها و مادربزرگ ها اتفاق می افتد چون رابطه عاطفی خاصی میان آنها وجود دارد، در حالی که اگر مادر خانواده این نقش را بگیرد مخصوصا در نوجوان ها در این موارد با مقاومت مواجه می شود چون آنها احساس می کند از موضع بالا به آنها امری تحمیل می شود اما پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها مخصوصا در انتقال ارزش ها می توانند موثر باشند تا به این ترتیب آن نقش تاریخی را در برخی عرصه ها زنده کنیم.

تجربه نگاری سوم:

 

نقش شبکه های خانوادگی در انتقال ارزش ها

در مطالعه تجربه نگارانه ای که روی دوازده خانواده دارای والدین متولد دهه شصت انجام دادیم به بررسی نقش شبکه خانوادگی موجود بین آنها پرداختیم و مشاهده شد که در فعالیتی اجتماعی دینی و مناسکی مانند دعای کمیل که مخاطبان آن کودکان خردسال بین 3 تا 6 سال و نهایتا نوجوانان زیر 12 ساله بودند، مشارکت کنندگان هر چند به طور ساده به این دعا و یکی دو حدیث به شکل آزادانه و توام با هم بی نظمی و بازی کودکانه می پرداختند ولی بعد از مدتی اکثر آنان بخش زیادی از این دعا را حفظ کرده بودند و مهتر اینکه از این اندوخته در زندگی روزمره کمک می گرفتند، مثلا بدون تذکر والدین در ایام شهادت در برنامه های دیگر به شکل رقابتی مشارکت می کردند و این برنامه ها برایشان جذاب بود و آنها را به سمت ارزش ها و مناسک سوق می داد.

این تحقیق تجربه نگارانه همچنین نشان می داد این در ظاهر این تجربه رخ می داد ولی این اندوخته صرفا محدود به این نبود و حتی در باطن کودکان هم اتقافاتی می افتاد، مثلا ناخوداگاه کودکان در روز شهادت ائمه علیهم السلام برخی رفتارهای شادی آمیز مثل تماشای فیلم طنز یا شوخی و خنده با دوستان را کنار می گذاشتند بدون آنکه توصیه ای شفاهی در این زمینه از والدین دریافت کرده باشند. لذا اگر شبکه های خانوادگی حول مفاهیم ارزشی راه اندازی شود در دراز مدت نتایج آن در بزنگاه های زندگی کودکان دیده می شود.

 

دوگانه ای که در صورت عدم توجه می تواند پاشنه آشیل مبحث خانواده مقاوم باشد و باید تعیین تکلیف و شفاف شود، دوگانه موجود بین رویکرد عاملیت و خلاقیت و رویکرد ایزوله سازی خانواده برای مقاومت است.

 

جایگاه نشاط و شادی در خانواده مقاوم

البته باید برای جایگاه نشاط و شادی در خانواده مقاوم هم اندیشه ای بشود چرا که در  این وضعیت پر استرس و پرفشار امروز بویژه در داخل کشور خانواده ها با انباشت فشارهای متعددی مواجه اند لذا در برنامه ریزی برای خانواده مقاوم باید اندیشه ای برای تخلیه این انباشت ها بشود ولی نباید این کار با وضع باید و نباید تعریف شود بلکه مسیرهای مشخصی برای روابط زن و شوهر و روابط خانوادگی به کار گرفته شود مثلا در اموری مثل مواجهه با خطاها و لغزش ها، از تغافل که در روایات به آن اشاره شده استفاده شود. با نگاهی به ابزارهای موجود در قرآن و روایات پیامبر در می یابیم که استفاده همزمان از بشارت و انذار از جمله این ابزارها ست و در خانواده می توان از این ابزار بهره برد و برای درونی کردن ارزش ها آن را استفاده کرد.

دوگانه عاملیت و ایزوله سازی، پاشنه آشیل خانواده مقاوم

دوگانه ای که در صورت عدم توجه می تواند پاشنه آشیل مبحث خانواده مقاوم باشد و باید تعیین تکلیف و شفاف شود دوگانه موجود بین رویکرد عاملیت و خلاقیت و رویکرد ایزوله سازی خانواده برای مقاومت است و لازم است صمیمیت خانوادگی در عین انتخاب رویکرد عاملیت برای سوق دادن کودکان به سمت مقاومت در برابر ارزش های اخلاقی مغایر با ارزش های اخلاقی اسلامی به کار گرفته شود.

 


یکشنبه 27 فروردین 1402 (2 سال قبل )