سی‌ و دومین پیش‌نشست همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» با موضوع « تهدید اخلاقی خانواده»
سی‌ و دومین پیش‌نشست همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» با موضوع « تهدید اخلاقی خانواده»

به گزارش روابط‌عمومی پژوهشکده زن و خانواده، سی‌ و دومین پیش‌نشست همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» با موضوع « تهدید اخلاقی خانواده» با حضور جمعی از اندیشمندان، پژوهشگران، اساتید، طلاب و دانشجویان در تاریخ یکم بهمن ماه سال جاری در محل ساختمان پژوهشکده زن و خانواده در قم به صورت حضوری و برخط برگزار شد.

* بارز‌ترین ویژگی خانواده اصالت دادن به زیست اخلاقی اعضا است
دکتر سیدحسین شرف‌الدین، عضو هیأت علمی آموزشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی«ره» در ابتدای این جلسه عنوان کرد: از دید برخی جامعه‌شناسان کلاسیک به ویژه «اگوست کنت» خانواده بنیادی‌ترین واحد اجتماعی و نخستین کانونی است که افراد برای حضور در اجتماع در آن تربیت می‌شوند. جامعه‌شناسان کلاسیک کوچک‌ترین واحد اجتماعی را فرد نمی‌دانند بلکه خانواده می‌دانند. بشر همیشه خانواده داشته است و زندگی خانوادگی زمینه رویش و شکوفایی ویژگی‌های مهمی از جمله همزیستی مسؤولانه، به فکر دیگران بودن، مهار خودخواهی، تعاملات عاطفی و ارزشی، جمع‌گرایی، فداکاری، ایثار و ... را در افراد فراهم می‌سازد که برای زندگی در اجتماع بزرگ به آن ویژگی‌ها نیاز است؛ بر این اساس خانواده ذاتاً سرشت اخلاقی دارد. خانواده کانونی برای تمرین زیست اخلاقی است و احتمالاً به همین دلیل برخی روانشناسان اجتماعی خانواده را در مقایسه با گروه‌های ثانویه جزو گروه‌های اولیه ذکر می‌کنند و آن را دارای تقدم تاریخی و ارزشی برمی‌شمرند. افرادی مانند «تونیِس»، جامعه‌شناس آلمانی در تقسیم‌بندی جامعه و اجتماع، خانواده را جزو بارز‌ترین مصادیق اجتماع می‌داند. تأکید دین بر خانواده نیز ریشه در اقتضائات ساختی و کارکردی خانواده دارد. افراد در جمع محدود و صمیمی خانواده فرصت‌هایی برای خودشکوفایی و استعلای وجودی دارند و در محیط‌های رسمی و محیط‌های درگیر روابط بروکراتیک به دلیل گستردگی میدان تعامل، انواع تأثیرات و تأثرات به‌هم آمیخته، تزاحمات و تعارضات موضعی که اتفاق می‌افتد و ... به ندرت شرایطی برای شکوفایی ظرفیت‌های فردی فراهم می‌شود. بارز‌ترین ویژگی خانواده، اخلاقی بودن تعاملات و اصالت دادن به زیست اخلاقی اعضا است؛ بارزترین چالش و آسیب خانواده نیز از همین نقطه است یعنی اگر خانواده از نظر اخلاقی دچار تهدید و آسیب شود در حقیقت بارزترین ویژگی خانواده دچار تهدید و آسیب شده است.
وی با اشاره به اینکه خانواده در جامعه سنتی جایگاه برجسته‌ای داشت ادامه داد: هسته کانونی جامعه، خانواده است چرا که جامعه برآمده از خانواده است و به بیانی دیگر اجتماع، بَست وجودی خانواده و تبلور خانواده در مقیاسی بزرگتر است. فرایند جامعه‌پذیری، تربیت و انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر نیز عمدتاً از مجرای خانواده اتفاق می‌افتد. خانواده در گذشته چندین نهاد را به لحاظ کارکردی تأمین می‌کرد و به صورت مدغم در خود داشت ولی در جامعه مدرن این نهادها متعدد شده‌اند و خانواده به کانونی خاص با کارکردهایی محدود تقلیل یافته است؛ به این ترتیب خانواده از جایگاه اصلی خود تنزل کرده و اکنون در همسویی با سایر نهادها از جمله نهاد سیاست، اقتصاد، رسانه و ... است که می‌تواند به حیات نیم‌بند خود ادامه دهد. تغییر جایگاهی که خانواده در جامعه مدرن و سرمایه‌داری پیدا کرده منشأ بسیاری از مصیبت‌های نهاد خانواده در جهان معاصر است.


* جامعه ایرانی قبل از اینکه نظم سیاسی- اجتماعی- دینی کاملی را طراحی کند در معرض انواع موج‌های فرهنگی وارداتی قرار گرفته است
عضو هیأت علمی آموزشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی«ره» اضافه کرد: با توجه به اینکه موضع‌گیری انتقادی مبتنی بر یک عقلانیت ارزشی است و عقلانیت ارزشی همواره برای ارزیابی و تشخیص وضعیت‌های هنجار از نابهنجار نیاز به یک شاخص دارد؛ بر این اساس در پاسخ به این سؤوال که «خانواده ایرانی در چه حالتی مطلوب و پذیرفتنی است» نیاز به یک معیار است؛ همچنین اگر برچسب چالش و تزاحم بر خانواده نهاده شود حتما در ذهن الگویی معیار وجود دارد که در مقایسه با آن الگوی معیار گمان می‌شود که خانواه موجود فاقد یک ویژگی است یا واجد یک ویژگی است که در مسیر کارکرد خانواده اخلال ایجاد می‌کند. گاهی اوقات الگوی ذهنی آگاهانه به عنوان یک تیپ معیار و مطلوب ترسیم می‌شود و گاهی اوقات هم به صورت کاملاً ذهنی و بدون اینکه توجهی وجود داشته باشد به یک نوع الگوی ذهنی ارجاع صورت می‌گیرد و محورها و مرجعیت‌هایی مطرح می‌شود.
دکتر شرف‌الدین اذعان کرد: مسئله بعد جامعه ایران است و تحولاتی که در دوران اخیر در جامعه ایرانی رقم خورده است؛ ایران جامعه‌ای کهن، چندفرهنگی، در حال توسعه، انقلاب‌‌کرده، طالب دین‌محوری در عصر سکولاریسم، خواستار زیست مؤمنانه در سطوح و ساحت‌های مختلف، پویا و فعال در بسیاری از عرصه‌ها، دارای ارتباطات میان‌فرهنگی به صورت گسترده با جهان، درگیر تعاملات بین‌المللی گسترده و در صدد اجرا یک الگوی توسعه به معنای خاص و دارای فاصله با الگوی متعارف در جهان است که این موارد جامعه ایرانی را گرفتار وضعیت‌های خاصی کرده است که جوامع دیگر کمتر این مشکلات را دارند. جامعه ایرانی قبل از اینکه به یک هویت ملی و گفتمان فرهنگی یکپارچه و مستقر دست یابد یا بتواند نظم سیاسی- اجتماعی- دینی کاملی را طراحی کند در معرض انواع موج‌های فرهنگی وارداتی و الگوها و سبک‌های مختلف زیستی به ویژه از طریق رسانه‌های جمعی و ارتباطات میان‌فرهنگی قرار گرفته است؛ در این شرایط خانواده به اقتضاء بافتار سنتی که دارد بیش از سایر نهادها در معرض تغییرات ناهمسو یعنی تغییراتی که در مسیر دستیابی به الگوی دینی فاصله ایجاد می‌کند قرار گرفته است. چالش‌های اخلاقی خانواده مصداقی از چالش‌های ارتباطی است یعنی چالش‌هایی که افراد در درون خانواده دارند یا افراد درون خانواده با نهادهای مختلف دارند، چون اخلاق ماهیتی هنجاری دارد و هنجار معیار اعتبار و ارزیابی رفتار است.اگرچه اخلاق عام‌ترین نظام هنجاری بشر است ولی در نظام مدرن فقط در ناحیه اخلاق آسیب ایجاد نشده بلکه سایر خرده‌نظام‌های هنجاری نیز دستخوش تغییرات شده است، به عنوان مثال عرف، قوانین، نظام فقهی مربوط به خانواده و ... نیز در جامعه دچار تغییراتی شده است که بر این اساس می‌توان گفت برای بررسی ابعاد آسیبی خانواده فقط نمی‌توان به اخلاق بسنده کرد. اخلاق جزو مصادیق حکمت عملی شمرده می‌شود. خانواده معاصر بیشتر از اخلاق در حوزه عقل عملی و منطق زندگی دستخوش یکسری بههم‌ریختگی‌ها شده است که این موارد به نوعی در خانواده نیز بازتاب دارد.

* سه منشأ مهم چالش‌های اخلاقی خانواده
وی تصریح کرد: چالش‌های اخلاقی خانواده سه منشأ مهم دارد، نخست در سطح کلان در مقیاس جهانی، دوم در سطح میانه در مقیاس کشور ایران و سوم در سطح عاملیت‌های فردی. در سطح کلان سه مصداق دارد که مورد نخست شامل تحولات کلان خانواده متأثر از نظم نوین جهانی می‌شود، به بیانی دیگر یعنی تحولات صریح خانواده به دنبال تحولات جامعه کل، افول تدریجی جایگاه ساختی- کارکردی خانواده در جامعه مدرن و ظهور پیاپی بدیل‌هایی که به نوعی جای خانواده نشسته‌اند و جنگی تمام‌عیار بر ضد کیان خانواده به راه انداخته‌اند. در شرایطی که کل خانواده گرفتار تزتزل و تلاشی شده و ظهور بدیل‌های مختلف بقا خانواده را با مشکل مواجه کرده است انتظار نمی‌رود به دنبال اصلاح نظام هنجاری حاکم بر خانواده بود. مورد دوم در بخش کلان غلبه گفتمانی مدرنیته و فرهنگ مدرن است. به نظر می‌رسد فرهنگ مدرن نقش محوری در فروپاشی همه بنیادهای اخلاقی و غلبه نیهیلیسم اخلاقی داشته است. در پی فروپاشی بنیادهای اخلاقی همه نهادهای اخلاق‌محور مانند خانواده نیز تضعیف شده‌اند. مدرنیته با غلبه مسائلی همچون لیبرالیسم، سکولاریسم، تضعیف بنیادهای الهیاتی در اخلاق اجتماعی، عقلانیت ابزاری و محاسبه‌گر و نسبیت‌گرایی اخلاقی، هیچ‌انگاری اخلاقی را به بار آورده است. اخلاق در جامعه مدرن در حد مجموعه‌ای از قواعد هنجاری مرجح برای تنظیم رفتارها یا در حد مجموعه‌ای از آداب و اعتبارات اجتماعی تنزل یافته است و یکسری قواعد را عقلای هر قوم برای ساماندهی رفتارها طراحی کرده‌اند. به گفته «وِبِر» اخلاق اعتقادی در جامعه مدرن به یک اخلاق عرفی و هنجاری تبدیل شده است. در جامعه مدرن فردگرایی خودمدار غالب است و در نظامی که فردگرایی خودمدار غالب باشد اخلاق ارتباطی که در خانواده مبنا قرار دارد از بین می‌رود. بدن‌گرایی از دیگر مسائلی است که اخلاق را تضعیف کرده و اصالت را به جسم داده است نه به روح، اکنون بدن کانونی‌ترین اُبژه انسانی شده و خیلی ملاحظات در ارتباط با بدن رقم خورده است در حالیکه حقیقت اصلی انسان روح است. مادی‌گرایی، لذت‌گرایی، مصرف‌گرایی، فراغت و تفنن به جای تفکر، مرجعیت دادن به سلبریتی‌ها و ستارگان به جای اسوه‌ها و صاحبان فضیلت، تنوع‌دهی به سبک‌های مختلف زندگی و قطع ارتباط پیوستاری زندگی این جهان و زندگی اخروی همگی از تبعات غلبه مدرنیته است و در چنین فضایی نمی‌توان انتظار نظام اخلاقی مزین به آیات دینی که تعالی روحی انسان را غایت هدف خود قرار داده باشد داشت. چالش‌های اخلاقی بشر مدرن در سطوح مختلف ریشه در غلبه مدرنیته دارد.


* اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مرجعیتی تمام‌عیار و بی‌‌قید و شرط در راه‌اندازی به همه امور بشر پیدا کرده‌اند
عضو هیأت علمی آموزشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی«ره» عنوان کرد: سومین موردی که در مقیاس جهانی در ویران‌کردن نظام اخلاقی خانواده خیلی مؤثر بوده است مسئله رسانه‌ای شدن جهان و رسانه‌ای شدن زندگی است. یکی از اندیشمندان ارتباطاتی گفته است « رسانه در هیچ دوره‌ای مانند امروز اینقدر مرجعیت نداشت». رسانه‌های جمعی، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مرجعیتی تمام‌عیار و بی‌‌قید و شرط در اداره همه امور بشر پیدا کرده‌اند و این‌ها بازیگران اصلی صحنه هستند. خانواده‌ها بیشتر از سایر نهادها از رسانه متأثر هستند چرا که مصرف رسانه در اوقات فراغت اتفاق می‌افتد و اوقات فراغت افراد عمدتاً در خانواده است؛ رسانه اساساً برنامه‌هایی تدارک می‌بیند که بیشتر مورد اقبال خانواده باشد و تأثیر مستقیم بر خانواده می‌گذارد. رسانه‌ها مداخلات کنترل‌ناپذیری در سطوح ذهنی و عینی زندگی دارند و خانواده‌ مهم‌ترین عرصه کنشگری و اثربخشی رسانه‌ها است. القائات و رسوبات فرهنگی رسانه غالباً از مجرای خانواده به سایر بخش‌های جامعه سرایت پیدا می‌کند. رسانه‌های جهان‌گستر مانند اینترنت و ماهواره زمینه ارتباطات میان‌فرهنگی را فراهم کرده‌اند و آشفتگی فرهنگی یا وضعیت بریکولاژ، بسط ارتباطات میان‌فرهنگی میان جوامع و در نهایت تحقق فرایند جهانی شدن را رقم زده‌اند که همگی به نوعی درآمیختگی جهان محسوب می‌شود و تبعات فرهنگی و هنجای مختلفی از جمله در حوزه اخلاق دارد و همه نهادها را متأثر ساخته است ولی چون خانواده حساسیت خاصی دارد این تأثیرات در خانواده نمود دیگری دارد.
دکتر شرف‌الدین در تشریح منشأ چالش‌های اخلاقی خانواده در سطح میانه یعنی در مقیاس کشور ایران بیان کرد: درآمیختگی فرهنگی در پی شهرنشینی فزاینده و اقتضائات خاص آن، تلفیقی بودن فرهنگ ایرانی بر اساس سه مؤلفه ایرانیت، اسلامیت و غربی‌ بودن، توسعه اجتماعی نامتوازن، ترغیب زنان به مشارکت حداکثری در عرصه‌های مختلف و حمایت از آموزه برابری، ترغیب بانوان به سوی تحصیلات عالی و مشاغل بیرونی، تضعیف ناخواسته خانواده و خانواده‌گرایی و شئوناتی مانند همسری و مادری و همچنین اعمال دخل و تصرف در نظام هنجاری خانواده از عوامل دخیل در بروز چالش‌های اخلاقی در خانواده در سطح ملی هستند.
وی مطرح کرد: در سطح خرد یعنی عاملیت‌های فردی مواردی همچون تغییر نگرش افراد نسبت به زندگی مشترک، جامعه‌پذیری و تربیت اجتماعی ناهمسو با الزامات خانواده، فردگرایی، افزایش میل به تجرد و به تأخیر انداختن ازدواج، ناهمسویی فرزندان با والدین در ملاک‌های انتخاب همسر که به عنوان شکاف بین نسلی از آن یاد می‌شود، شکستن قبح ارتباطات آزاد و مسائلی چون ازدواج سفید، میل وافر زنان به نقش‌آفرینی اجتماعی، اهمیت‌یابی کسب موقعیت‌های اجتماعی برای زنان، عضویت در شبکه‌های اجتماعی رسانه‌ای و همچنین تأثیرپذیری‌های آگاهانه و ناآگاهانه از القائات فمنیستی منشأ بروز چالش‌های اخلاقی در خانواده هستند.
* هفت عرصه ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده
عضو هیأت علمی آموزشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی«ره» اضافه کرد: ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده هفت عرصه را شامل‌ می‌شود؛ نخست «چالش‌های اخلاقی ناشی از فروریختن برخی انگاره‌ها و متغیرهای زمینه‌ای» یعنی یکسری از بنیادهای خانواده اساساً فروریخته است مانند مخدوش شدن جایگاه مرد به عنوان رییس و ستون خیمه خانواده، تضعیف تقسیم کار سنتی و الگوی رایج تفکیک نقش‌ها که بر اساس آن نقش‌های درون‌خانوادگی به زنان و نقش‌های برون‌خانوادگی به مردان سپرده می‌شد، دور شدن زنان از محیط خانه و در عوض میل زنان به استقلال مالی، خوداتکایی و کسب جایگاه اجتماعی، عادی شدن چالش‌ها و سوء تفاهم‌های ارتباطی درون خانواده و تبدیل شدن مهریه به ابزاری برای فشار. این موارد چالش‌هایی است که در نظام اولیه انتظارات رخ داده و کهن‌الگوهایی که خانواده بر اساس آن شکل می‌گرفت همگی دستخوش از هم پاشیدگی شده‌اند.
دکتر شرف‌الدین دومین عرصه ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده را «چالش اخلاقی ناشی از روند عادی زندگی بین زوجین» دانست و مواردی نظیر "تغییرش نگرش افراد نسبت به زندگی مشترک، ضعف جامعه‌پذیری و تربیت اجتماعی متناسب با اقتضائات خانواده، اشتغال بیرونی زنان، ارتباط گسترده با دوستان و همکاران به جای اعضا خانواده و کاهش خویشتنداری در مواجهه با مشکلات عادی خانواده" را به عنوان نمونه هایی از این چالشها بیان کرد. .
سومین عرصه ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده به زعم عضو هیأت علمی آموزشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی«ره»  «چالش‌های اخلاقی ناشی از وقوع تغییر در موقعیت همسران» است. وی در تشریح این عرصه گفت: مطالبات و انتظارات حقوقی خاص که بخشی از آن در اسناد ازدواج منعکس می‌شود، میل خانم‌ها به تحصیلات عالی در رشته‌های مختلف و دریافت مدرک دانشگاهی به عنوان یک سرمایه اجتماعی، تلاش برای کسب هویت اجتماعی از طریق استخدام و اشتغال رسمی و نه لزوماً ازدواج و فرزندآوری، کاهش میل نسبت به فرزندآوری یا تعدد فرزندان و کاهش میل به ایفای نقش‌های خانوادگی پیشین مواردی از این دست چالشهاست. 
دکتر شرف‌الدین ادامه داد: چهارمین عرصه ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده «چالش‌های اخلاقی ناشی از اشتغال زن» است مانند چالش‌هایی که زن و شوهر در رابطه با اصل اشتغال بیرونی یا انگیزه اشتغال یا نوع اشتغال یا ساعات اشتغال یا ارتباطات سازمانی رسمی و غیر رسمی ناشی از اشتغال یا تأثیرات محدود کننده اشتغال برای انجام وظایف مادری و همسری دارند، تمایل زن به مشارکت در تأمین هزینه‌های زندگی که به این وسیله مقداری از اقتدار مرد کاسته می‌شود، زمینه‌هایی که به خاطر همین تعارضات رفتاری برای ورود خشونت و بداخلاقی در خانواده فراهم شده است از جمله افزایش احتمال تبرج زنان به دلیل حضور در جامعه و محیط‌های شغلی، احتمال بروز آزارهای جنسی که زمینه ناخرسندی مردها را فراهم می‌کند، اختلاط‌هایی که در محیط‌های کاری رخ می‌دهد و کم شدن فرصت باهم بودن زن و شوهر و تعاملات آن دو.
عضو هیأت علمی آموزشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی«ره» سپس به پنجمین عرصه ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده اشاره کرد و گفت:  «چالش‌های اخلاقی ناشی از وضعیت فرزندان»پنجمین عرصه ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده است مانند انتخاب سن بارداری، تعداد فرزندان، جنسیت فرزند، مدت فاصله میان تولد فرزندان، سقط جنین ناخواسته، سرپرستی و پرورش فرزند، تحصیل و تربیت فرزند، ارتباطات بیرونی فرزند با دوستان یا در قالب رسانه، استقلال‌خواهی فرزندان، ترجیح دادن ارتباط با دوستان به جای ارتباط با والدین از سوی فرزندان، کاهش الگوگیری صحیح فرزندان از والدین که سبب نقصان در جامعه‌پذیری آنان می‌شود، افت تحصیلی فرزندان به دلیل کاهش حضور مادر در جمع خانواده و انحراف فرزندان به دلیل کاهش نظارت والدین.
وی تشریح کرد: ششمین عرصه ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده «چالش‌های اخلاقی ناشی از تعلقات برون‌خانوادگی» است مانند قضیه سرپرستی والدین سالخورده، کم و کیف ارتباط با خویشاوندان و فرزندان متأهل، تأمین هزینه‌های ناشی از درمان یا آسایشگاه والدین و وظایف و مسؤولیت‌هایی که جامعه ایجاد کرده است و مرد یا زن به اقتضا رسالت اجتماعی خود می‌خواهد در جامعه مشارکت داشته باشد. هفتمین عرصه ظهور چالش‌های اخلاقی در خانواده «چالش‌های اخلاقی ناشی از فروپاشی خانواده» است مانند دچار شدن زوجین به احساس شکست و ناکامی در زندگی، مشکلات ناشی از فشارهای مالی و روحی در جریان طلاق، افزایش دخالت‌های غیراخلاقی که همسران مطلقه در زندگی همدیگر دارند، مشکلات ادامه زندگی افراد مطلقه به صورت مجرد، مشکلاتی که بچه‎های طلاق پیدا می‌کنند، مشکلات ناشی از ازدواج مجدد والدین و مشکلات فرزندان. مواردی که مورد اشاره قرار گرفت مجموعه عرصه‌های چالشی است که در خانواده ورود می‌کند.


* وضعیت چالشی خانواده‌ امروز دغدغه‌ای در تمام جهان است
دکتر مهراب صادق‌نیا، عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب نیز در ادامه این جلسه اظهار کرد: دغدغه خانواده، دغدغه جامعه ایران به تنهایی نیست یعنی اینگونه نیست که روی کره زمین فقط کشور ایران نگران وضعیت خانواده باشد بلکه در همه جهان دغدغه نسبت به تحولات خانواده وجود دارد هر چند شاید انگیزه‌ها متفاوت باشد. خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماع نقش بسیار مهمی در ساختار و شکل‌گیری جامعه و نقش عمده‌ای در جامعه‌پذیری افراد دارد؛ در حقیقت خانواده معیاری برای سنجش سلامتی یا ناسلامتی یک جامعه است بر این اساس مراقبت از خانواده و اهمیت دادن به آن مسئله مهمی است. با نگاهی به رسانه‌های مختلف حتی فیلم‌های هالیوودی متوجه می‌شوید که تا چه حد پررنگ‌سازی مفهوم خانواده به دغدغه تبدیل شده است، به عنوان مثال فیلم «فرار از زندان» که در ایران مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد تلاش یک برادر برای نجات دادن برادر خود از زندان را به تصویر می‌کشد و بر خانواده و نقش مادر تأکید دارد. آنچه آزاردهنده و گزنده به نظر می‌رسد این است که اکنون باید درباره مفهوم خانواده مقاوم صحبت کرد در حالی‌که وقتی از هویت مقاومت صحبت می‌شود نوعی تأخیر در آسیب‌شناسی پذیرفته شمرده می‌شود؛ کاش آنقدر اوضاع خوب بود که بجای گفت‌وگو درباره خانواده مقاوم در خصوص پروژه خانواده از نگاه فرهنگ خودی صحبت می‌شد یعنی درباره تعریفی که از خانواده وجود دارد، کارکردی که برای خانواده در نظر گرفته شده است و فضای هنجاری- ارزشی که برای خانواده تصور می‌شود. وقتی از آسیب‌شناسی بخش فرهنگی مثل خانواده صحبت می‌شود گاهی مدلی مرتبط با مسئله مورد نظر به عنوان مدل ایده‌آل وجود دارد که در قیاس مدل ایده‌آل با وضعیت فعلی آن و روشن شدن عدم سازگاری آن‌ها گفته می‎شود که آسیب‌هایی پدید آمده است؛ گاهی آسیب‌شناسی به این روند صورت نمی‌گیرد بلکه توقع نوعی کارکرد از گزینه مورد نظر مانند خانواده وجود دارد ولی آن کارکرد حاصل نمی‌شود، به همین دلیل از آسیب صحبت می‌شود.
وی افزود: نخستین چیزی که به نظر می‌رسد باعث اخلال در کارکردهای خانواده و مانع نقش‌آفرینی آن شده آنومی مرتبط خانواده، مفهوم و کارکرد آن است که در جامعه ایران با آن دست و پنجه نرم می‌شود. درست است که خانواده نخستین و مهم‌ترین نهاد جامعه است ولی از آنجایی که خانواده پیوند عمیقی با شرایط فرهنگی، محیطی و مکانی دارد مفهوم سیال و برساخت‌های متفاوتی دارد؛ یکی از چالش‌های جامعه‌شناسان نیز همواره همین مسئله بوده است که آیا برساخت‌های جدید به عنوان خانواده پذیرفته شوند یا پذیرفته نشوند و آیا مشروعیت دارند یا ندارد. اگر اکنون سؤال شود که تعریف شما از خانواده چیست احتمالاً تعریف واحدی از سوی مخاطبان در این جامعه ارائه نشود؛ به عنوان مثال ممکن است برخی زوجیت را دلیل مرکزی خانواده  عنوان کنند و در عین حال برخی نهادها در جامعه وجود داشته باشند که به آن‌ها خانواده گفته ‌شود ولی متغیر زوجیت در آن شکل نگرفته باشد مانند خانواده‌ای که خواهر در حال سرپرستی و نگهداری از برادرها و خواهرهای کوچک‌تر از خود است و بدون وجود متغیر زوجیت یک خانواده را تشکیل داده‌اند. اکنون به سرپرستی گرفتن فرزندانی که والدین ندارند و در مراکزی مثل بهزیستی نگهداری می‌شوند، توسط بانوانی که سنشان بالا رفته و مجرد مانده‌اند رواج یافته است که این هم صورت جدیدی از خانواده است. صورت‌های نامتعارف و نامطلوبی نیز از خانواده طرح شده است که مشکل دارد مانند ازدواج سفید. صورت‌هایی از خانواده نیز وجود دارد که باید درباره آن تصمیم گرفت مانند خانواده متلاشی که پدر یک جا و مادر در جایی دیگر زندگی می‌کند، در گذشته متغیر اصلی خانواده مکان بود یعنی زیر یک سقف زندگی کردن ولی اکنون اینگونه نیست و شرایط سبب شده است که گاهی پدر، مادر و فرزندان یک خانواده در مکان‌هایی جدا از هم زندگی کنند و در عین حال خود را یک خانواده بدانند؛ در چنین موردی آنومی وجود دارد که کار خانواده را در زمینه تعلیم امر اخلاقی سخت می‌کند چرا که خانواده‌ای که اعضا آن به صورت پراکنده از هم زندگی می‌کنند نمی‌تواند کارکرد اخلاقی لازم را به نسبت خانواده‌ای که همه اعضا به صورت منسجم در یک مکان واحد زندگی می‌کنند داشته باشد. خانواده هسته‌ای نیز کارکردهای خانواده بزرگ را ندارد؛ چند دهه پیش که خانواده‌ها وسیع‌تر بودند اعضای خانواده مانند دایی و عمه اهرم‌های کنترل برای سایر اعضا خانواده بودند ولی الان چنین اعضایی در جمع خانواده حضور ندارند و چشم‌های کنترل‌گر کنار رفته‌اند و کنترل اخلاقی خانواده پایین آمده است. در آنومی کنونی و فضایی که در حال حاضر وجود دارد یعنی در شرایطی که تعریف خانواده و انتظارهایی که نسبت به خانواده وجود دارد روشن نیست و صورت‌های جدید خانواده هنوز مورد قضاوت قرار نگرفته‌اند، صحبت کردن از نقش اخلاقی خانواده چالشی بسیار بزرگ است.


* نقش تعلیمی خانواده از آن گرفته شده است
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: مسئله دیگری که به عنوان چالش اخلاقی خانواده می‌توان به آن اشاره کرد بحث «گلخانه‌ای شدن خانواده‌ها» است. نمی‌توان انتظار داشت که خانواده مانند گلخانه رفتار کند و وقتی فرزندان از فضای خانواده خارج ‌می‌شوند مثل این باشد که در میدان مین قرار گرفته‌اند و مدام ترس این وجود داشته باشد که فرزند روی مین برود. فرض کنید خانواده فضای امن اخلاقی پدید می‌آورد ولی بیرون از محیط خانواده یعنی در اداره، دانشگاه، سربازخانه و ... محیط به اندازه خانواده اخلاقی نیست و این شرایط سبب می‌شود اعضا خانواده احساس کنند فرزندانشان در بیرون از خانواده در قربانگاه اخلاقی قرار می‌گیرند از این رو نسبت به حضور فرزندشان در محیط سربازخانه، دانشگاه، مدرسه و ... می‌ترسند. نگاه گلخانه‌ای نسبت به خانواده، سپردن امر تعلیم اخلاقی به خانواده و وضعیت فضای بیرون، چالشی بزرگ برای خانواده در تربیت اخلاقی فرزندان است چرا که فرزندان وقتی به فضای بیرون خانواده می‌روند و برمی‌گردند تعالیم اخلاقی خانواده را به چالش می‌کشند و برخی از موارد را مخدوش می‌پندارند به سبب اینکه توسط عده‌ای از شهروندان رعایت نمی‌شود؛ در حقیقت خودپنداری وابسته فرزندان که در مقایسه با دیگران شکل می‌گیرد با آنچه که در محیط خانواده تعلیم دیده تعارض پیدا می‌کند. نمی‌توان انتظار داشت محیط جامعه گل‌آلود باشد و در عین حال خانواده را خیلی پاکیزه نگه داشت و توقع داشت فرزندانی که با محیط بیرون ارتباط دارند پیراسته رفتار کنند.
دکتر صادق‌نیا اذعان کرد: چالش دیگری که وجود دارد «تقلیل خانواده به کف نیازها» است. در تعاریفی که از خانواده وجود دارد آنقدر نقش خانواده پایین آمده که تقریبا خانواده به مثابه یک هتل تعریف می‌شود. فرزندان به بیرون از خانواده می‌روند، تفریح می‌کنند، فعالیت انجام می‌دهند و سپس برای خوردن غذا و استراحت به خانه می‌آیند گویی از خانواده فقط همین انتظار می‌رود، آنچه تعلیم داده می‌شود این است. از همه موارد بدتر روانشناسی است که در مراکز روانشناسی به فرزندان تعلیم داده می‌شود و به آنان می‌گوید آنچه که خودت دوست داری باش چون معیار خودت هستی. خانواده در حد تأمین کف نیازها یعنی نگهداری از کودکان و سالخوردگان و تأمین نیازهای اقتصادی باقی مانده و نقش تعلیمی از آن ستانده شده است.

*شکنندگی خانواده اقتدار آن را از بین برده است
وی اضافه کرد: چالش دیگر خانواده «به‌هم خوردن تمایزهای نقشی» است. اگر پنجاه سال پیش از کسی می‌خواستید که وظایف یک مادر در خانواده یا یک مرد را در خانواده بنویسد به راحتی می‌نوشت ولی اکنون اگر از 10 نفر بخواهید این موارد را بنویسند نهایتاً 30 درصد موارد آنان مشترک است و در 70 درصد موارد در خصوص وظایف زن اختلاف وجود دارد. در این محور فلسفه یا حقوق درس داده نمی‌شود که بگویید ظرف شستن مسؤولیت زن هست یا نیست بلکه درباره یک امر برساختی به نام خانواده صحبت می‌شود که خلأ توافق در خصوص نقش‌های آن وجود دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: خانواده امروز خیلی شکننده‌تر از روزگار سابق است. بالا رفتن آمار طلاق نشانه شکنندگی خانواده است. قهر کردن فرزند از خانواده و مراجعه به جایی غیر از فضای خانه مانند خانه دوستش یا خوابگاه، در پی عدم تحمل نوعی از سبک زندگی همگی نشان‌دهنده شکنندگی خانواده است و این شکنندگی اجازه نمی‌دهند خانواده نقش تربیتی و اخلاقی خود را بازی کند چون از اقتدار کافی برخوردار نیست. وقتی از فرزند می‌خواهید حرمت خانواده را نگه دارد و به خاطر خانواده برخی مسائل را مورد توجه قرار دهد باید از چیزی حرف بزنید که دارای هیمنه و اقتدار باشد ولی در حال حاضر شکنندگی خانواده، هیمنه و اقتدار آن را از بین برده است.

* رشد شکنندگی خانواده ناشی از تقلیل کارکرد آن است
دکتر صادق‌نیا عنوان کرد: «آسیب‌های کارکردی» یکی دیگر از چالش‌های اخلاقی خانواده است که مورد تأکید برخی از پژوهشگران غربی مانند « الیزابت بارت» نیز قرار گرفته است. از بین رفتن کارکرد خانواده به این معنا است که گویی خانواده کارکرد‌های سابق مانند کارکرد حمایتی محکم، کارکرد آموزشی، کارکرد اقتصادی، کارکرد بهداشتی و کارکرد تأمین سلامتی و ... را ندارد. فرزندان امروز به کار کردن تشویق می‌شوند و به محض اینکه استقلال مالی پیدا می‌کنند کارکرد خانواده در این زمینه از بین می‌رود. فرزندان همچنین احساس می‌کنند از طریق قانون، نهادهای مدنی، جمعیت دوستان و محیط کار حمایت می‌شوند و کارکرد حمایتی که خانواده در گذشته نسبت به فرزندان داشت دیگر به آن شدت وجود ندارد. مسائلی که مورد اشاره قرار گرفت تنها بخشی از عواملی است که سبب شده کارکردهای خانواده تقلیل پیدا کند و اساساً شاید شکنندگی خانواده هم به دلیل همین تقلیل یافتن کارکردی آن باشد.
وی ادامه داد: یکی دیگر از چالش‌های اخلاقی خانواده «الگوی ارتباطی» است. در گذشته یک مرد در جریان تمام ارتباطات همسر خود بود چون ارتباطات یا از طریق مواجهه بیرونی و یا از طریق تلفن ثابت منزل بود ولی امروزه چون خانم‌ها جاهای مختلفی کار می‌کنند، وقتی مرد با خانومش بیرون می‌رود و می‌بیند این خانم با مرد دیگری سلام و علیک می‌کند احتمال می‌دهد این مرد همکار خانمش در اداره باشد یا کسی است که در فضای اجتماعی در حوزه عمومی با او ارتباط دارد؛ اساساً گویی پرسیدن سؤال درباره هویت آن مرد و نحوه آشنایی همسرش با او زشت است. دامنه حوزه شخصی آدم‌ها در روابط جدید خیلی مهم و وسیع شده و دایره‌ای که به محیط خانواده برگشته، تغییری است که در الگو ارتباطی بین اعضا خانواده پدید آمده است و فقط مختص روابط زوجین نمی‌شود و در ارتباط بین مادر و فرزندان، پدر و فرزندان، خواهر و برادر، برادر و برادر و ... نیز می‌توان در نظر گرفت. تغییر الگوی ارتباطی سبب شده است کارکرد اخلاقی خانواده با چالش رو‌به‌رو شود.

* چهار حوزه نفوذ آسیب‌ چالش‌های اخلاقی خانواده
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اذعان کرد: بحث مهاجرت یکی دیگر از چالش‌های اخلاقی خانواده است. مهاجرت به دلایل مختلفی رخ می‌دهد و باعث می‌شود خانواده‌ها از مکان اولیه خود کنده شوند و به جایی دیگر بروند. مدتی طول می‌کشد تا خانواده بعد از مهاجرت پس از حضور در محیط جدید زندگی با محیط جدید رو‌به‌رو شود، روابط جدید شکل دهد و روابط دوستی جدید برقرار کند. اساساً جایی که جمعیت مهاجران زیاد است به صورت طبیعی آنومی ارزشی حاکم می‌شود؛ کارکرد اخلاقی‌ خانواده‌ای که به تازگی جا‌به‌جا شده و در محیط مبتلا به آنومی ارزشی قرار گرفته است با چالش مواجه می‌شود.
دکتر صادق نیا چالش دیگر خانواده را «تأخر فرهنگی» دانست و گفت:  خیلی از نهادهای اجتماعی در جامعه در جریان مدرن‌شدگی نتوانستند همراه صنعتی شدن پیش روند از جمله نهاد خانواده؛ منظور این نیست که خانواده باید از قالب‌های سنتی فاصله بگیرد بلکه منظور این است که باید متوجه وقوع این قضیه بود و به توصیه مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «ضروری است برای هر کار صنعتی یک پیوست فرهنگی ارائه شود» جامه عمل پوشاند چرا که وقتی کار صنعتی انجام می‌شود حجمی به صنعت اضافه نمی‌شود بلکه فرهنگی به فرهنگ اضافه می‌شود. اگر به تناسب توسعه صنعتی تدبیری برای فرهنگ و خانواده صورت نگیرد عملاً خانواده گرفتار نوعی تأخر می‌شود و نمی‌تواند خود را در محیط جدید بازتعریف کند و حتی لزوم تشکیل خانواده در فضای صنعتی جدید با پرسش رو‌به‌رو می‌شود.
دکتر صادق‌نیا سپس به بیان آسیب‌ چالش‌های اخلاقی خانواده پرداخت و گفت: این آسیبها حداقل در چهار حوزه می‌تواند نفوذ کنند؛ نخست «حوزه شناختی» است. خیلی از مفاهیم از نظر پرتره‌های ذهنی و شناختی برای پنجاه سال پیش مفاهیم ارزشی بودند ولی امروز از نظر شناختی اینگونه نیستند مانند مفهوم غیرت که برای نسل قبل فضیلت شمرده می‌شد ولی برای نسل امروز به عنوان دخالت، مزاحم شدن یا ترحم تلقی می‌شود و به عنوان فضیلت به حساب نمی‌آید؛ این تحول شناختی است و عمیقاً بر اخلاق و کارکرد اخلاقی خانواده تأثیر دارد. دومین حوزه‌ای که آسیب‌ چالش‌های اخلاقی خانواده به آن نفوذ می‌کند  «حوزه کنشی» است یعنی به سطح رفتارهای انسان ارتباط دارد؛ در پی پدید آمدن صورت‌های جدید از خانواده مانند خانواده‌ای که پراکنده زندگی می‌کنند اعضا آزادانه‎تر عمل می‌کنند. سومین حوزه نفوذ آسیب چالش‌های اخلاقی«حوزه کارکرد خانواده» و چهارمین مورد «حوزه نظام ارتباطی خانواده» است.

* بررسی چند نسبت به پروژه اخلاق جهانی
دکتر محمدتقی اسلامی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نیز در ادامه این جلسه مطرح کرد: ضروری است علاوه بر بررسی چالش‌های اخلاقی خانواده مسئله تبدیل تهدیدها به فرصت نیز مورد بررسی قرار گیرد. عده‌ای از محققان ادعا دارند که با استفاده از اخلاق کاربردی می‌توانند تهدیدهایی که سر راه خانواده قرار گرفته است را به فرصت تبدیل کنند. کنار هم قرار گرفتن فرهنگ‌های متعدد و متعارض مسئله‌ای تهدید کننده از جمله در بخش اخلاق است.«هانس کونگ»، مبدع پروژه اخلاق جهانی در نخستین مرحله با جنگ‌های صلیبی در طول تاریخ مسیحیت تعارض کرد و سپس آموزه‌های خشن در کتاب مقدس که مبنای فکری کلیسای کاتولیک بود را زیر سؤال برد و همین مسئله منجر به خلع لباس و طرد او از کلیسا شد. وی پس از مدتی ضمن صدور بیانیه اخلاق جهانی عنوان کرد ارزش‌هایی که ارزش مشترک همه ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی است و عقل مشترک بشر هم آن را می‌پذیرد می‌تواند مورد تأکید قرار گیرد و اخلاق خاص و منطقه‌ای را هم اگر نمی‌خواهید کنار بگذارید به تناسب با چهار ارزشی که پیشنهاد می‌شود یعنی «احترام به حیات و پرهیز از خشونت»، «همبستگی و نظم اقتصادی عادلانه»، «زندگی صادقانه و شفاف» و «برابری و مشارکت‌طلبی زنان و مردان» می‌توانید بازتعریف کنید. گرچه «هانس کونگ» ادعا می‌کرد که پیرامون چهار ارزش پیشنهاد شده توافق وجود دارد یا می‌توان توافق کرد ولی تجربه اخلاقی- زیستی بشر نشان می‌دهد که در مورد تک تک این موارد اختلافات حل‌نشدنی میان فرهنگ‌های مختلف، نیروهای دینی مختلف و ... وجود دارد. دومین مسئله‌ای که در خصوص پروژه اخلاق جهانی مطرح شد این است که نمی‌توان از شهروندی جهانی سخن گفت در حالی‌که سیاست جهان به دست سیاستمداران است و شهروندی سیاسی مقدم بر شهروندی اخلاقی است. انتقادات دیگری نیز نسبت به طرح اخلاق جهانی مطرح شده است از جمله اینکه «چرا باید خانواده‌ها به میدان بیایند در حالی‌که هنوز در عرصه جهانی توافقی در این زمینه صورت نگرفته است»، «خانواده‌ها مگر تا چه سنی بر فرزندان خود تأثیر دارند»، «حق ندارید آموزش خاصی را از خانواده‌ها بخواهید چرا که خانواده حریم خصوصی زندگی افراد است و می‌توانند هر نوع آموزشی را به اعضا خود بدهند»، «گذشته از این موارد خانواده‌ها هنوز با مسائل اولیه درگیر هستند و بر سر مسائل اقتصادی و بقا چالش دارند پس شرایط آموزش چالش‌های عظیم جهانی به فرزندان خود را ندارند»، «مفاد این طرح به مشکلات قبلی خانواده می‌افزاید چرا که هماهنگی بین مدارس و خانواده‌ها مشکل است» و «ایده اخلاق جهانی گویا می‌خواهد ابزاری در دست حکومت‌های تمامیت‌خواه و اقتصادهای برتر جهانی بشود تا نظم نوین جهانی را بر زندگی مردم دیکته کنند»؛ همه این موارد انتقاداتی است که نسبت به پروژه اخلاق جهانی وارد است. عده قابل توجهی از نویسندگان می‌گویند بهتر است به اخلاق جهانی به عنوان یک هنجار یا توصیه نگاه نکرد بلکه به عنوان یک واقعیت نگاه کرد که در حال رخ دادن است.

* پنج تعارض مهم مسائل اخلاقی خانواده با اخلاق جهانی
وی با بیان اینکه کارکردهای خانواده‌ در سطح جهان در حال تبدیل شدن به کارکردهای دیگری است افزود: در کتاب «خانواده‌ها، فرزندان و مطالبه اخلاق جهانی» آمده است که اگر خانواده‌ها بخواهند ارزش‌های جهانی را در فرزندان خود نهادینه کنند ممکن است با ارزش‌های محلی به چالش برخیزند و اگر بخواهند بر ارزش‌های محلی تأکید کنند ممکن است با مطالبه نسل جدید نسبت به اخلاق جهانی رو‌به‌رو ‌شوند و در پی این تعارض‌ها با خطر فروپاشی مواجه شوند، بنابراین راه حل این است که عقلانیت موجود ذهنیت بشر پذیرفته شود. اگر به عنوان مثال برای رد یک ناهنجاری به عدم سازش آن با نظر فقهای دینی اشاره شود چندان مورد پذیرش واقع نمی‌شود ولی اگر به آسیب‌زا بودن ناسازگاری‌های هنجاری برای جنبه‌های مختلف زندگی انسان مانند جنبه روحانی، جنبه سلامت جسمانی، جنبه زندگی اجتماعی و ... اشاره شود پذیرش مسئله توسط نسل جدید راحت‌تر صورت می‌گیرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: نویسنده کتاب «خانواده‌ها، فرزندان و مطالبه اخلاق جهانی» وقوع پنج تعارض در زمینه مسائل اخلاقی خانواده با اخلاق جهانی را در عصر کنونی مطرح کرده است. نخستین تعارض مطرح شده « تداوم در مقابل تغییر» یا همان ثبات خانوادگی در مقابل تحول‌خواهی است که زندگی در میان افرادی با ارزش‌ها و سبک‌های زندگی متعارض و عدم اطمینان از حمایت اجتماعی محیط‌های نزدیک نیز به این مسئله دامن می‌زند. دومین تعارض مطرح شده « اصالت در برابر تنوع» است. اصالت خانوادگی یعنی تأکید بر هویت فردی و اجتماعی هماهنگ با ارزش‌های دینی در حالی‎که دنیای جهانی‌شده خواستار تنوع‌های فرهنگی است. سومین تعارض مطرح شده « دخالت مغرضانه در مقابل لسه‌فر» است. لسه‎فر تعبیری فرانسوی است که به حکومت‌ها تأکید می‌کند دخالت‌های فرهنگی و اقتصادی خود را در امور جامعه به حداقل برسانند. خانواده خواستار نوعی انضباط‌طلبی به ویژه در سنت‌های تربیتی است ولی دنیای جهانی‌‌شده می‌گوید کودک، انسانی دارای شعور است و حتی برای فرزندان زیر 18 سال هم حق اعتراض و شکایت نسبت به رفتار والدین قائل شده است. بین ارزش‌ها باید موازنه متفکرانه برقرار کرد تا حتی در صورت عدم توانایی ارائه یک نسخه واحد کلی ولی به یک وجه جمع دست پیدا کرد.
 چهارمین تعارض مطرح شده « امنیت در مقابل خطرپذیری» است. در خانواده محلی پدر و مادر پناهگاه فرزندان هستند و اعتماد، دلسوزی، محبت و همدلی میان آنان حرف اول را می‌زند ولی دنیای جهانی‌شده می‌گوید اعتماد صدمه‌زننده است و کودک ممکن است خطراتی را تجربه کند که به علت تأکید بر اعتماد در خانواده، آمادگی پذیرش این ریسک را نداشته باشد. صحیح این است که امر تربیتی به گونه‌ای پیش رود که وجه جمع بین اعتماد و تحفظ میان اعضا خانواده وجود داشته باشد تا فرزند در صورت مواجهه با اتفاقات ناگوار ناشی از اعتماد به سایر اعضا خانواده مانند تعرض جنسی پدر به فرزند، قتل، رفتن غیر مترقبه یکی از والدین از خانه، طلاق‌های عاطفی و ... آمادگی ریسک‌پذیری را داشته باشد. پنجمین تعارض مطرح شده « مطلق‌گرایی در برابر نسبیت‌گرایی اخلاقی» است. مطلقات خانواده محلی خیلی زیاد است ولی اخلاق دنیای جهانی‌شده بر مبنای نسبیت‌گرایی است. کسانی که اخلاق جهانی را می‌پذیرند نسبیت‌گرای مطلق نیستند و عناصری را در مقابل جهانی‌شدن می‌پذیرند به این صورت در مقابل نسبیت‌گرایی قرار می‌گیرند ولی در همین مطلق‎گرایی حداقلی، دایره نسبت‌گرایی که می‌پذیرند خیلی زیاد است. جمع بین این دو مقوله متعارض نیازمند مطالعه است؛ باید بررسی کرد که چه نسبیت‌هایی را می‌توان بر نسبیت‌هایی که قبلاً پذیرفته شده‌اند افزود در حالی‌که مبتنی بر عقلانیت اخلاقی هم باشد.

در بخش پایانی این جلسه سؤالاتی توسط مشارکت‌کنندگان حاضر در برنامه مطرح شد و کارشناسان به آن پاسخ دادند.


یک شنبه 13 اسفند 1402 (9 ماه قبل )